کاش میشد چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم . . . .
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پایِیز ندارم
....................................................................
حوصـــلــه خوانــدن ندارم
حوصـــلــه نوشتــن هم ندارم
این همــــه دلتنـــگــی دیگرنــه با خــواندن کم می شود ، نــه نوشـــتن…
دلـــم تو را میخـــواهد!
فقــــط همــــین
حوصـــلــه نوشتــن هم ندارم
این همــــه دلتنـــگــی دیگرنــه با خــواندن کم می شود ، نــه نوشـــتن…
دلـــم تو را میخـــواهد!
فقــــط همــــین
....................................................................
گیرم که حق به جانب رویاهای سبز شما باشد
ولی هیچگاه به خاطر بهار پشت سر پاییز هجو
نخواهم گفت
من که خوب می دانم برگ از درخت خسته می شود
وگرنه پاییز بهانه است
ولی هیچگاه به خاطر بهار پشت سر پاییز هجو
نخواهم گفت
من که خوب می دانم برگ از درخت خسته می شود
وگرنه پاییز بهانه است
========================
بقیه در ادامه مطلب...
....................................................................
خبر از من داری؟…
خبر از دلتنگی های من چطور؟
و آن پروانه های شادی که در نگاهم بودند…
خبرش رسیده که مرده اند؟
هیچ سراغ دلم را میگیری؟
کسی خبر داده که آب رفته ام از خستگی؟
مچاله ام از دلتنگی؟
آه… که هیچ کلاغی نساختیم میان هم
وجدانت راحت…
خبرهای من به تو نمی رسد…
....................................................................
مدتي است احساساتم روي گسل بي تو بودن مي لرزد و
هر روز پس لرزه هايي از نبودنت دلم را مي لرزاند
ابرهاي بي قراري هم در اين ناآرامي ها دائم بارورند
چه سخت مي گذرد بي تـ.....و بودن
هر روز نبودنت چون آوار بر روحم فرو میریزد
حالا من ماندم
يك احساس ترك خورده كه با كمي اميد بندش زده ام